✔ برای دانش آموزان پسر ،دختر و داوطلبان آزاد خانم و آقا بر اساس طرح درس آموزش و پرورش
✔ امکان برگزاری کلاس مشترک برای برادر و خواهر ، زن و شوهر ، اعضای خانواده ،دوستان ، همسایگان و همکلاسی ها جهت کاهش هزینه پرداختی
معلم خصوصی و مترجم زبان انگلیسی در تبریز :رزقی
تلفن تماس/سروش/ایتا/واتس آپ/تلگرام :7299-427-0914
وبلاگ : http://sepehr1314.mihanblog.com
تخفیف ویژه برای زبان آموزان بیش از یک نفر
تدریس خصوصی مکالمه انگلیسی با استفاده از فیلم و سریال و داستان . با لهجه آمریکائی و به روش سمعی و بصری ، بدون کتاب - بدون گرامر - بدون حفظ کردن وبا استفاده از روش "بشنو و جواب بده" و فایلهای ویدیویی در منزل ،محل کار یا آموزشگاه برای خانمها وآقایان، توسط لیسانس زبان انگلیسیآقا با بیش از 15 سال سابقه تدریس در تبریز
امکان برگزاری کلاس مشترک برای برادر و خواهر و زن و شوهر و سایر اعضای خانواده
نکته:
"بشنو و جواب بده" یکی از مهترین و اصولی ترین قوانین یادگیری زبان است و با عمل به آن، گرامر، مکالمه، شنیداری، واژگان و جمله سازی شما نیز بهبود پیدا می کند و تقویت می شود. . این شیوه، فراتر از شیوه گوش دادن صرف و شنیدن مکالمه های دو نفر است بلکه ذهن شما را برای یادگیری به چالش می کشد.
برای یادگیری زبان، می بایست شنیداری خود را تقویت کنید و بر این اساس می بایست خوب بشنوید و تا می توانید بشنوید. خوب شنیدن، روشی است که کودکان از والدین خود می آموزند.
مطالعه قواعد گرامری برای یادگیری زبان شیوه غلطی است. فراموش نکنید کودکان از همان هنگامی که زبان به صحبت
می گشایند تا زمانی که به مدرسه می روند به خوبی می توانند حرف بزنند، بی آنکه نیازی به مطالعه قواعد گرامری داشته باشند.
امکان برگزاری کلاس مشترک برای برادر و خواهر ، زن و شوهر ، اعضای خانواده ،دوستان ، همسایگان و همکلاسی ها جهت کاهش هزینه پرداختی
ملاحظات: در صورت برگزاری کلاس در آموزشگاه ،هزینه اجاره کلاس بر عهده زبان آموز خواهد بود.
معلم خصوصی و مترجم زبان انگلیسی در تبریز :رزقی
تلفن تماس/سروش/ایتا/واتس آپ/تلگرام :7299-427-0914
وبلاگ : http://sepehr1314.mihanblog.com
تخفیف ویژه برای زبان آموزان بیش از یک نفر
مکالمه با لهجه آمریکائی برای بزرگسالان برای نوجوانان و کودکان
و تدریس گرامر زبان انگلیسی بصورت فشرده و عادی در منزل ،محل کار یا آموزشگاه برای دانش آموزان و زبان آموزان پسر ،دختر ،خانم وآقا
امکان برگزاری کلاس مشترک برای برادر و خواهر ، زن و شوهر ، اعضای خانواده ،دوستان ، همسایگان و همکلاسی ها جهت کاهش هزینه پرداختی
ملاحظات: در صورت برگزاری کلاس در آموزشگاه ،هزینه اجاره کلاس بر عهده زبان آموز خواهد بود.
معلم خصوصی و مترجم زبان انگلیسی در تبریز :رزقی
تلفن تماس/سروش/ایتا/واتس آپ/تلگرام :7299-427-0914
وبلاگ : http://sepehr1314.mihanblog.com
✔ ترجمه و انجام مکالمات تلفنی
✔ ترجمه و ارسال ایمیل (بصورت حضوری/غیرحضوری)
✔ انجام مکاتبات (بصورت حضوری/غیرحضوری)
آماده همکاری با :
1) شرکت ها
2) کارخانجات و کارگا ه ها
3)هتل های بین الملی
4)مراکز آموزشی
5) و ...
همکاری بصورت :
✔ ساعتی
✔ روزانه
✔دورکاری
✔ مترجم همراه میهمانها
✔ و ...
معلم خصوصی و مترجم زبان انگلیسی در تبریز :رزقی
تلفن تماس/سروش/ایتا/واتس آپ/تلگرام :7299-427-0914
وبلاگ : http://sepehr1314.mihanblog.com
توجه :
لطفاً جهت ترجمه متون و مقالات دانشجویی تماس نگیرید.
درس زبان انگلیسی بر خلاف ضریب 2 آن، همانند یک درس ضریب 4 عمل میکند زیرا همه کس تست زبان نمی زند و همین امتیازی است برای آنهایی که زبان انگلیسی را خوب پاسخ می دهند
سؤالات درس زبان کنکور سراسری از سال ۸۸ به بعد طبق بودجهبندی زیر طرحشدهاند:
تعداد سؤالات | مبحث |
10 | Part A: Grammar & Vocab |
5 | Part B: Cloze Test |
10 | Part C: Reading Comprehension |
مجموع:25 سؤال |
اگر مباحث گرامر و لغت را مباحث حفظی درس زبان و مباحث کلوز و درک متن را مباحث مفهومی درنظربگیریم، ۴۰ درصد سؤالات محدود به کتابهای درسی و مباحث حفظی هستند درحالیکه ۶۰ درصد سؤالات متنها خارج از کتاب و مباحث مفهومی و مهارتی بهحساب میآیند
سؤالات درس زبان از کتابهای سال سوم و پیش دانشگاهی طرح میشوند. البته سؤالات گرامر و لغت محدود به کتب درسی هستند که معمولاً ۶۰ تا ۷۰ درصد سؤالاتشان از کتاب پیش دانشگاهی و بقیه از کتاب سال سوم است.
مهمترین و تعیینکنندهترین مبحث، درک مطلب است .طبیعتاً سؤالات کلوز و متن ها، از کتب درسی برداشت نمیشوند و متونی خارج از کتاب هستند و انتظار میرود که داوطلب با یادگیری تکنیکهای متنخوانی و خواندن متون و تمرین فراوان بتواند به آنها پاسخ دهد.
امکان برگزاری کلاس مشترک برای برادر و خواهر ، زن و شوهر ، اعضای خانواده ،دوستان ، همسایگان و همکلاسی ها جهت کاهش هزینه پرداختی
ملاحظات: در صورت برگزاری کلاس در آموزشگاه ،هزینه اجاره کلاس بر عهده زبان آموز خواهد بود.
معلم خصوصی و مترجم زبان انگلیسی در تبریز :رزقی
تلفن تماس/سروش/ایتا/واتس آپ/تلگرام :7299-427-0914
وبلاگ : http://sepehr1314.mihanblog.com
A burnt cigarette ash said:
Today it’s me, because of you!
But
Tomorrow its you, because of me!!
Quit smoking before smoking quits you
Souce: ismsmessages.com
Hard Times are Like a Washing Machine, They Twist, Turn & Knock Us Around, but in the End we come out Cleaner, Brighter & Better Than Before...
Source: sms4smile.com
مقام معظم رهبری:
حادثه عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است؛ جهت اول، درس های عاشوراست. عاشورا، پیام ها و درس هایی دارد. عاشورا درس می دهد که برای دین، باید فداکاری کرد؛ درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت؛ درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم، در یک صف قرار می گیرند؛ درس می دهد که جبهه دشمن، با همه توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.
اینها درس های عاشوراست؛ البته همین درس ها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند. همین درس ها می تواند جبهه کفر و استکبار را شکست دهد؛ درس های زندگی سازی است.
جهت دوم، «عبرت های عاشورا»ست. غیر از درس، عاشورا، یک صحنه عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد؛ عبرت بگیرد، یعنی چه؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است. این را می گویند «عبرت». شما اگر از جاده ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده، مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید؛ برای این که عبرت بگیرید [تا] معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.
اولین عبرتی که در قضیه عاشورا ما را به خود متوجه می کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر، جامعه اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل امام حسین علیه السلام، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداکاری ای بکند. این فداکاری حسین بن علی علیه السلام، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت درقلب کشورها و ملت های مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفی است؛ اما حسین بن علی علیه السلام، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه - مرکز وحی نبوی - وضعیتی دید که هر چه نگاه کرد، چاره ای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونین و باعظمتی! مگر چه وضعی بود که حسین بن علی علیه السلام احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند؛ والاّ از دست رفته است؟ عبرت این جاست.
روزگاری رهبر و پیغمبر جامعه اسلامی، از همان مکه و مدینه، پرچم ها را به دست مسلمان ها می داد و آنها تا اقصی نقاط جزیزة العرب و تا مرزهای شام می رفتند؛ امپراتوری روم را تهدید می کردند؛ آنها از مقابلشان می گریختند و لشکریان اسلام، پیروزمندانه برمی گشتند که در این خصوص، می توان به ماجرای «تبوک» اشاره کرد. روزگاری در مسجد و معبر جامعه اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفَس، آیات خدا را بر مردم می خواند و مردم را موعظه می کرد وآنها را در جاده هدایت، با سرعت پیش می برد؛ ولی چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آن قدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید برآنها حکومت می کرد؟ وضعی پیش آمد که کسی مثل حسین بن علی علیه السلام، دید که چاره ای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ، بی نظیر است. چه شد که به چنین مرحله ای رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم.
ما امروز یک جامعه اسلامی هستیم. باید ببینیم آن جامعه اسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت امیرالموءمنین علیه السلام، در همان شهری که او حکومت می کرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟ کوفه، یک نقطه بیگانه از دین نبود. کوفه همان جایی بود که امیرالموءمنین علیه السلام، در بازارهای آن راه می رفت؛ تازیانه بر دوش می انداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر می کرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناء اللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات، بلند بود. این، همان شهری بود که پس از گذشت سال هایی نه چندان طولانی، در بازارش، دختران و حرم امیرالموءمنین علیه السلام را با اسارت می گرداندند. در ظرف بیست سال، چه شد که به آن جا رسیدند؟ اگر بیماری ای وجود دارد که می تواند جامعه ای را که در رأسش، کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیرالموءمنین علیهماالسلام بوده اند، در ظرف چند ده سال، به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم.
ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه السلام، آقازاده اول دنیای اسلام و پسر خلیفه مسلمین، پسر علی بن ابی طالب علیه السلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می نشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر، آدم هایی به کربلا آمدند [و] او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رساندند و حرم امیرالموءمنین علیه السلام را به اسارت گرفتند!
من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سوءال مطرح می کنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی می کند. آن آیه، این است که می فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا». دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است؛ یکی دورشدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است؛ فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن و توجه و ذکر و دعا و توسل و طلب از خدای متعال و توکل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن؛ دوم، دنبال شهوترانی ها رفتن؛ دنبال هوس ها رفتن و در یک جمله «دنیاطلبی» [و] به فکر جمع آوری ثروت، جمع آوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن؛ اینها را اصل دانستن و آرمان ها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه اسلامی، آن حالت آرمان خواهی از بین برود یا ضعیف شود، هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیفتد، این که دیگری جمع کرده است، ما هم برویم جمع کنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم، معلوم است که به این درد، دچار خواهیم شد.
In the month of Muharram 61 AH (approx. 20 October 680 AD), an event took place in Iraq at a place known as Karbala on the bank of the river Euphrates. A large army which had been mobilized by the Umayyad regime besieged a group of persons numbering less than a hundred and put them under pressure to pay allegiance to the Caliph of the time and submit to his authority. The small group resisted and a severe battle took place in which they were all killed.
It appeared at that time that like hundreds of similar events, this battle would be recorded in history and forgotten in time. However, the events that occurred on the 10th day of Muharram in Karbala were to become a beacon and an inspiration for future generations. In this article, we shall examine briefly the principal adversaries.
Who is Hussein?
The leader of the small band of men who were martyred in Karbala was none other than Hussein (A.S), son of Ali bin Abi Talib (A.S) and grandson of the Holy Prophet (PBUH). Who was Hussein? He was the son of Fatima (A.S) for whom the Holy Prophet (PBUH) said, “Hussein is from me and I am from Hussein. May God love whoever loves Hussein.”]
With the passing away of his brother Hassan (A.S) in 50 AH, Hussein (A.S) became the leader of the household of the Holy Prophet (S). He respected the agreement of peace signed by Hassan (A.S) and Muawiya, and, despite the urging of his followers, he did not undertake any activity that threatened the political status quo. Rather he continued with the responsibility of looking after the religious needs of the people and was recognised for his knowledge, piety and generosity. An example of the depth of his perception can be seen in his beautiful du’aa on the day of Arafat, wherein he begins by explaining the qualities of Allah, saying:
On the other hand, we have Yazid, whose father (Muawiya) and grandfather (Abu Sufyan - the arch-enemy of the Prophet) had always tried to sabotage the mission of the Holy Prophet, and who showed his true colour by stating in a poem, “Bani Hashim had staged a play to obtain kingdom, there was neither any news from God nor any revelation.”
Mas’udi writes that Yazid was a pleasure-seeking person, given to wine drinking and playing with pets. It is no wonder that Hussein’s response to Yazid’s governor, when asked to pay allegiance to Yazid was, “We are the household of the prophethood, the source of messengership, the descending-place of the angels, through us Allah had begun (showering His favours) and with us He has perfected (His favours), whereas Yazid is a sinful person, a drunkard, the killer of innocent people and one who openly indulges in sinful acts. A person like me can never pledge allegiance to a person like him ...”
Hussein (A.S) was killed on the battlefield as he did Sajdah. His head was removed from his body on the plains of Karbala, mounted on a spear, and paraded through villages and towns as it was taken to Damascus and presented at the feet of Yazid.
Why remember Ashura?
Why is Hussein (A.S) regarded as the “leader of the martyrs”? It is because he was not just the victim of an ambitious ruler. There is no doubt that the tragedy of Karbala, when ascribed to the killers, is a criminal and terrible act. However when ascribed to Hussein (A.S) himself, it represents a conscious confrontation and a courageous resistance for a sacred cause. The whole nation had failed to stand up to Yazid. They had succumbed to his will, and deviation and regression towards the pre-Islamic ways were increasing.
Passiveness by Hussein (A.S) in this situation would have meant the end of Islam as we know it. Thus Hussein (A.S) took upon himself the responsibility of the whole nation. The greatest tragedy was that one who stood up for the noblest of causes, the defence of Islam, was cut down in so cruel a manner.
It is for this reason that the sacrifice of Hussein (A.S) is commemorated annually throughout the Muslim world. Our sorrow never abates as we relive the tragedy. As Allama Iqbal says in his Baqiyat (in Urdu):
Ronay wala hoon Shaheed-e-Karbala key gham men main,
Kya durey maqsad na dengey Saqiye Kausar mujhey
I am one who weeps at the plight of the Martyr of Karbala
Won’t the reward be given to me by the Keeper of Kauser (Imam Ali (A.S))
The commemoration of Ashura on the 10th of Muharram every year serves to remind us of the sacrifices of the family of the Prophet (PBUH). It also makes us aware of the people, then and now, who tried to destroy Islam and the family of the Prophet (PBUH) and all that they stood for - as well as those who watched, listened and did nothing.
Source: almujtaba.com